۱۴۰۲ دی ۲۵, دوشنبه

وعده گاه و کانون پیوند قلبهای ایرانیان آزاده، یاران شورشگر

 

گزیده‌یی از بیست و هشتمین گلریزان همیاری با سیمای آزادی ۲۲ دی ۱۴۰۲ - YouTube




گزیده‌یی از بیست‌وهشتمین گلریزان همیاری با سیمای آزادی- ۲۲دی ۱۴۰۲

مهری بهبودی: اینجا وعده گاه و کانون پیوند قلبهای ایرانیان آزاده، یاران شورشگر و پشتیبانان مقاومت ایرانه که یک هدف مشترک دارند.

پاک کردن زیباترین وطن از وجود پلید آخوندها و استقرار یک جمهوری دموکراتیک در ایران

مسعود کلانی: بله برنامه همیاری پیوندزننده قلبها، پایداریها و تلاش‌ها برای یک ایران آزاد هست.

مهدی ابریشمچی: ‌هموطنان عزیز، زنان و مردان و نوجوانان ایران، اشرف‌نشانهای دلیر و قهرمان و دوران‌ساز، قیام‌آفرینان و به‌خصوص کانونهای شورشی قهرمان، واقعاً درود بر شما، چرا؟ چون که این شما هستید که در مقابل دیکتاتوری فاشیستی آخوندی ایستادید و به‌رغم همه قربانی‌هایی که دادید دست از آرمان و استقلال و آزادی برنداشتید. این همیاریها و به‌خصوص همین همیاری، همیاری ۲۸ که امروز آغاز کردیم، بخش بسیار مهمی از همین نبرد شماست. بله این قیامها را شما با شرکتتون با فدا و قربانی تون و پرداخت بهای اون زنده نگه داشتید. از قیام سی خرداد سال۱۳۶۰ شروع کردید و با عبور از قله‌های مختلف و به‌خصوص قیام‌های سال۱۴۰۱، سال قبل، این مقاومت را به نقطه فعلی رسوندید.

و در اوج قله به‌عنوان شاخص آمادگی برای پرداخت هر نوع قیمت چی گفتید؟ فریاد زدید سرخم قدغن سرخم قدغن.

‌آمریکا - محمد افشار

در این، خواستم کمک مالی خودم را که صد هزار دلار هست از طرف خودم و دخترام کیانا و تارا اعلام کنم و به یاد همه مشتاقان راه آزادی که امروز متأسفانه در کنارمون نیستند از چند تاشون یاد کنم از جمله دوست عزیزمون حمید اسدیان همکار خیلی پرشورمون مسعود فرشچی و سرهنگ قهرمان بهزاد معزی این مقدار را تقدیم گلریزان می‌کنم.

سوئد - سهیلا دشتی

آن چیزی که مقاومت را زیبا می‌کنه همینه که احساس ما بودنه. من شدم یک قطره‌ای از آن دریای بزرگ که تمام پیروزی‌هایی که برادر شریف در آغاز گفتند رو احساس می‌کنم که من بخشی ازش هستم. من ۲۰هزار یورو تعهد پذیرفتم و امیدوارم هستم که هر چه زودتر این را به‌دست صاحبان انقلاب نوین مردم ایران برسونم.

سوئد - ثریا وردکار

مسعود عزیزمان روزی خواهد آمد از کوچه‌های باران تا از دل هایمان بشوید غم های روزگاران

ایران - مادر فاطمه

مسعود کلانی: بله باید حضور داشت و برای نجات وطن از همه چیزها گذشت. مال در قبال آن چه ارزشی دارد. آنجا که عشق فرمان می‌دهد محال سر تسلیم فرود می‌آورد. عزیزانم تنها کاری که در حال حاضر از دستم بر می‌آید فروش ماشینم به ارزش ۳۳۰میلیون تومان است. کل مبلغ آن با جان و دل و از سر اخلاص به منزله یک شاخ گل تقدیم شما

آلمان - طوبی حق شنو

اما از زمانی که اینجا آمدم و این امکان را داشتم که به مجاهدین وصل بشم و باهاشون ارتباط برقرار کنم، تازه فهمیدم که چرا رژیم از تمام نیروی خودش از چاپ کتاب و ساخت دهها فیلم و کشتار مردم و اعدام و شکنجه و غیره استفاده می‌کنه تا مردم فرصت حتی نزدیک شدن به مجاهدین را نداشته باشند. چون خود رژیم میدونه که آشنایی با مجاهدین و ارتباط برقرار کردن با اونها واقعیتهایی را برملا می‌کنه که ذهنیت انسانها رو به‌طور کل عوض می‌کنه و از طرفی رژیم میدونه که مجاهدین از ذره ذره توانمندی و پتانسیل انسان‌ها استفاده می‌کنه تا این توانمندیها را به فعلیت مبارزاتی تبدیل بکنه. مجاهدین تنها آلترناتیو برای سرنگونی رژیم هستند که تشکیلات و سازماندهی منحصربه‌فرد دارند. رهبری ذیصلاح دارند و قدرت مبارزه عملی دارند.

آلمان - زری قاضی

با وجود یک تشکیلات انرژیهای تک‌تک ما و تلاشهای فرد فرد ما در هر نقطه‌ای از این جهان که باشیم با هم دیگه ضرب می‌شوند. در هم دیگه ضرب میشن و سرانجام تبدیل میشن به یک بهمنی عظیم. همیاری فقط یکی از عرصه‌های این مبارزه است که افراد پول می‌دهند ولی این همه کار نیست. ما قیمت دادن و از خود گذشتگی رو از برادر مسعود یاد گرفتیم از خواهر مریم و از همه خواهران و برادران مجاهد یاد گرفتیم که تمام زندگی خودشون رو خالصانه صرف مبارزه کردن که البته باعث افتخار ما و الگوی ما هستند و در پایان با درود به خواهران و برادران در اشرف۳و کانونهای شورشی در ایران و جمعاً ۱۴۷۲۰یورو که خیلی ناقابل تقدیم سیمای آزادی

 

برادر مسعود یک جا گفته بود که مگر ما نمی‌فهمیم وقتی که پناهنده‌ای که در این یا آن کشور جهان... . در آمد ناچیز خودشو را می‌پردازه یعنی چی، پس چرا بگوییم ناچیز نه همه چیز است. جمع کمکهای امروز که تا اینجا جمع‌آوری کرده‌ایم من ۳۵۱هزار و ۱۴۰ پونده

اهواز -سوسن

خیلی از شبکه‌های فارسی زبان که برنامه پخش می‌کنند را دیدم ولی هیچ‌کدام به اندازه سیمای آزادی توی من و نسل ما حس... و عصیان ایجاد نکرده. راستش من درآمدی از خودم ندارم ولی یک پولی به اندازه هفتصد هزار تومان جمع کردم که برای تحصیلم هزینه کنم. می‌خوام این پول را تقدیم سیمای آزادی بکنم میدونم ناچیزه ولی قول میدم با پر کردن در و دیوار شهرمون با شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر یا مرگ بر خامنه‌ای درود بر رجوی دست سیمای آزادی را تو پخش کار کانونهای شورشی پر کنیم.

اهواز -سیما

... با شما این رژیم را سرنگون خواهیم کرد. من هم برای کمک به سیمای آزادی هزینه یک شب از شامم را تقدیم می‌کنم لعنت بر خمینی و خامنه‌ای که نون شب برای مردم نمانده. درود بر آزادی

آلمان - زری کاظمی

همیاری با گلریزان کمک به دیگری نیست. کمک به ما شدن من هاست و در درجه اول کمک به خودم و خودمونه کمک به انسان موندن و مردمی بودن در زمانه نا مردمی‌ها و منفعت طلبیهای شخصیه. کمک به فراموش نکردن وظیفه‌ای که یک انسان بر دوش داره و کمک برای رساندن صبح آزادی به زیباترین وطن

نروژ - میلیشیا جاودان

و از اینجا درود می‌فرستم به کانونهای شورشی. ما هم نسلهایی شما که ایرانی تبار ولی ایران ندیده هستیم با وجود شما به هویت ایرانی خودمون افتخار می‌کنیم شما باعث شرف تمام ایرانیان هستید.

سوئد -روشنک جباری

صحبتی که سازمان مجاهدین می‌کنه تنها راه سرنگونی که واقعاً من به این اعتقاد دارم و الآن هم که بیشتر از همیشه ثابت شده اینه که به یک رهبری نیاز داره که ما خوشبختانه این رو داریم با آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی. تشکیلاتی که وجود داره اشرفیان در آلبانی و مبارزه مسلحانه و ما باید این یک مسئولیته که من احساس می‌کنم به‌عنوان یک ایرانی و یک انسان که بتونم کمک کنم به سیمای آزادی

آلمان - موسی توحیدی

بله من اینجا هستم کنار مجاهدین و تا آخرش با... هم هستم و با کمال میل بهشان کمک می‌کنم چون من اینها را از نزدیک می‌شناسم و میدونم که چه آدمهای پاکی هستند و تمام دار و ندارشون را گذاشتن برای مردم کشورشون

اتریش - احسان آیت‌اللهی

اما الآن می‌بینیم نسل جدیدی برخاسته که الهام گرفته از اون سربداران سال۶۷و راه اونها را داره ادامه میده. درود می‌فرستم من از طرف خودم به کانونهای شورشی من از طرف خودم خواستم یک مبلغ ناچیز به سیمای آزادی و به مقاومت تقدیم کنم ۴۰هزار یورو

تهران - عیسی

من به سهم خودم مبلغ ۸میلیون حقوق یک ماه کارگری خودم رو به برنامه همیاری تقدیم می‌کنم.

سوئد - مهدی امینی

در واقع کانال تلویزیون ملی ایران کانال عبور از استبداد شاه و شیخ است.

کانادا - سارا شیخ جهرمی

در ابتدا یادی بکنم از برادر مسعود فرشچی و سهیلا ضیایی گرامی هم‌چنین یاد مجاهد شهید غلامرضا خسروی را گرامی می‌دارم چرا که ایشان کسی بود که به‌خاطر و به جرم آخوند‌ساخته در واقع کمک مالی سربه‌دار شد.

رومانی -محمد امامی

میگفتم آره تلویزیونهای فارسی زبان در بهترین حالت مطالبی را که منتشر می‌کنه اخبار حقوق بشریه و یا وضعیت نابسامان اقتصادیه اما در مقابل سیمای آزادی جدای از این‌که مسائل حقوق‌بشری را پیگیری می‌کنه و اخبار اون را به گوش مردم میرسونه در کنار آن در یک پرسپکتیو سه بعدی سرنگونی را مطرح می‌کنه یعنی به‌اصطلاح استراتژی برای سرنگونی را هم تعقیب می‌کنه که همان در واقع پیام برادره که آتش جواب آتش.

آمریکا ـ احمد معین منش

سیمای آزادی تلویزیونی است که مدیران، سیاست گذاران، سناریست‌ها، صحنه آرایان، دکوراتورها، نور پردازان، فیلمبرداران، تولیدگران، کارگردانان، گویندگان و مجریان آن حقوق نمی‌گیرند. رزم‌آورانی هستند که عرصه رزمشان رساندن صدای آزادی به شیفتگان آزادی است.

آمریکاـ دکتر محمد قربانی قهرمان کشتی جهان

حتی مخالفان این رسانه به‌خاطر این‌که اخبار صحیح و اتفاقات خیلی درست رو بدون سانسور گوش کنند از تلویزیونهای خودشون رو می‌آورند به طرف سیمای آزادی

علی صفوی: عکسهای خیلی خاطره انگیزی رو از شما دیدیم و همین طور فیلم شما را در یکی از بازیهای المپیک که من این صحنه‌ها البته کاملاً یادم هست.

دکتر محمد قربانی: اگر تمام اون صحنه‌هایی که گذاشتین در نظر بگیرید همه رو مجموعاً روی هم بگذارید به اندازه یک قطره از کاری که من از حمایت از مردم ایران می‌کنم اهمیتی ندارد. من بسیار خوشحالم و همیشه سر زنده و بوده هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است در جریده تمام سازمان و همیاری در جریده عالم ثبت است دوام همه شون

آمریکا ـ کاظم غلامی

در رابطه با همیاری من ۶۰۰۰دلار تقدیم به سیمای آزادی می‌کنم

تبریز ـ رضا

تو این وضعیتی که رژیم آخوندی درست کرده برای مردم ایران فقر و بدبختی و فساد ما امیدمون به همین مقاومت و مجاهدین خلق ایرانه که با کانونهای شورشی جواب دندان شکن به خامنه‌ای ضحاک و رئیسی جلاد را میدن و درود به بزرگترین کانون شورشی مادر رضایی‌ها

آمریکا ـ علی جعفرزاده

و مطمئناً که دشمن عین زن ابوسفیان به ابوسفیان میگه که اگر ما این همه می‌گیم مجاهدین طرفدار ندارند کسی طرفدارشون نیست آقا اینها پس ایرانی‌اند دیگه اینا که از فضا نیامدند همه دکتر مهندس ورزشکار قهرمان جهان تحصیل کرده، متخصص یکی‌اش هم مثل من کارگر. در کل ده‌هزار و ششصد دلار بود که ۲۰۰دلار هم من اضافه می‌دهم برای این خواهرمون کانون شورشی.

پهلوان مسلم اسکندر فیلابی

من اگر احساس می‌کردم این مقاومت یک ذره خودخواهی داشته باشه باور کنید دنبالش نبودم چون تک‌تک مجاهدین رو و رهبریشون را می‌شناسم. باهاشان بودم هیچ چیزی برای خودشون نمی‌خواهند می‌خواهند قدرت ناشی از رأی مردم بشه و برای همین هم هست تمام نوکران استعمار و ارتجاع به جز بدی به این مقاومت نمی‌گویند ببینید رادیو تلویزیونهای فارسی زبان را نگاه کنید همین الانش جز بدی به مجاهدین نمی‌گویند سانسور می‌کنند چرا؟ برای این‌که اینها آزادی خواهند و آنهایی که از اینها بد می‌گویند یا اصلاً ازشان اسم نمی‌برند دیگه اینها را نمی‌توانیم... باشیم. بهشان اعتماد نکنید عزیزان من این مقاومت مقاومتی است که برای آزادی تک‌تک شما که اعتقاد یا عدم اعتقاد به هم‌چنین چیزی آزاد باشد. قدرت گفتم ناشی از رأی مردم بشود. مسعود بارها گفت سال‌ها پیش گفت خدا خیرش بدهد گفت هر کس با آهی با قدمی با قلمی با مبلغی با ریالی پول کمک کنه به این مقاومت برای مقاومت واقعاً کار کرده و کارش خوبه. من دارم الآن اینجا به‌عنوان یک ورزشکار سابق خدمتتان عرض می‌کنم واقعاً میگم درود به شرف تمام کسانی که خیلی‌ها با جان و جوانی‌شان خیلی‌ها با دانش و توانی و به‌اصطلاح توانایی اجتماعی‌شان و میلیونها نفر با مالشان و پولشان و کانونهای شورشی با شور و شورششان برای این مقاومت دارند کار می‌کنند و این مقاومت برای این‌که مستقل است و آزادیخواه است و این را کمکش کنید.

آمریکا ـ حمید عظیمی

و اجازه بدید حرفهایم را با هزاران درود به کانونهای شورشی قهرمان شروع کنم و در اول یاد و خاطره برادر عزیزم علاءالدین نوری را گرامی بدارم به‌خصوص که همین چند روز پیش ۱۸ دیماه سالگرد شهادتش بود. و علاءالدین در سال۱۳۶۰ در یک سانحه آتش‌سوزی در کارگاهی که برای کمک مالی به رزمندگان مجاهد خلق درست شده بود دچار سانحه شد و به‌قول برادر مسعود او که از سلاله اعلا و نور بود جاودانه شد.

آمریکا ـ مصطفی و فرزانه مریدی

و ما بایستی هر کاری که از دستمان بر می‌آید انجام بدهیم که بتوانیم این چراغ را روشن نگهداریم. و من واقعاً چقدر خوشحالم که در زمانی به دنیا آمدم که در سنین کودکی رول مدل ما تختی بود که همیشه افتاده باشید کمک کنید و بعد آشنا شدیم با مهدی رضایی و بعد با سازمان مجاهدین و بعد حالا می‌بینم و چقدر خوشحالم که برادرم کاظم غلامی، محمد قربانی، مسلم اسکندر فیلابی پهلوانانی را صدایشان را شنیدم امروز و تمامی پهلوانان و ورزشکاران دیگر و هم‌چنین در این طرف اشرف‌نشانها هستند که سرتاسر دنیا دارند کار می‌کنند و کانونهای شورشی برادر بهنام من به‌عنوان یک میلیشیای سابق نمی‌دانم چه بگویم شیردل ای کاش می‌توانستم یک لغت دیگر پیدا کنم برای کارهایی که این بچه‌ها انجام می‌دهند و از طرف خودم و فرزانه مبلغ ۲۰۰هزار دلار تقدیم سیمای آزادی می‌کنیم.

عصمت رمضانی

قبل از هر چیز سلام دارم به برادر مسعود، این شیر همیشه بیدار که به واقع شیر همیشه بیدار هستند و خاطره‌ای که ایشون دارم توی هر سال دیماه تقریباً این خاطره برای من زنده میشه که روزی که از زندان آزاد شدند از زندان قصر و من این شانس رو داشتم آنجا خواهرم بلافاصله به من خبر داد که میدونی امروز چه خبره؟ گفتم نه نمیدونم گفت برادر مسعود امروز آزاد میشه. بعد من خودم رو سریع رسوندم جلوی زندان قصر و واقعاً اصلاً یک روز فراموش ناشدنی بود یعنی با اون همه مردمی که می‌دیدم آنجا توی صحنه هستند با شعارهاشون و با آن بی‌تابی که برای دیدن برادر مسعود داشتند.

گلریزان همیاری با سیمای آزادی روز اول: ۲۲دی ۱۴۰۲

سلام لطفا شبکه های ارتباط مستقیم سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران را فالو کنید   👇 توییتر  @ertebatm2013

      https://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/

تلگرام    https://telegram.me/Ertebat_M 

یوتوبhttps://www.youtube.com/user/ertebatm

وبلاگhttps://ertebatmostaghim.blogspot.com/

  https://twitter.com/ertebatm2013

۱۴۰۲ دی ۲۳, شنبه

استقلال مالی سیمای آزادی، در بزرگ‌ترین سانسور قرن

 


همیاری #سیمای_آزادی #FreeIranTelethon

همیاری با سیمای آزادی...

در تاریخچهٔ نبرد با دیکتاتوریهای شاه و شیخ، داشتن یک ایستگاه رادیویی از بزرگ‌ترین آرزوهای نیروهای انقلابی بوده است؛ چه رسد به یک تلویزیون. تلویزیونی ماهواره‌یی با تضمین پخش در ۲۴ساعت و هفت‌روز هفته.

«سیمای آزادی»، تلویزیون ملی ایران، ارگانی است که انقلاب دموکراتیک مردم ایران را نمایندگی می‌کند.

تحقق چنین آرزویی از همان آغاز در صدر برنامه‌های مقاومت ایران بود زیرا در شرایط اختناق می‌تواند سد سانسور را در هم بشکند و صدای ممنوع آزادی و آزادیخواهان را به سمع و نظر مردم برساند. پیش از این رادیو صدای مجاهد به‌موازات مقاومت انقلابی‌ پاسخی به این ضرورت بود. غلبه بر پارازیت در سخت‌ترین شرایط اختناق، جابه‌جایی مداوم ایستگاه سیار رادیو در کوهستانهای نوار مرزی، تنظیم اخبار و دیگر برنامه‌های انگیزاننده در فقدان ارتباطات تضمین‌دار و کمبود امکانات تکنیکی، از حماسه‌های خاموش این مقاومت است. باشد که در زمان و مکان مناسب به آن پرداخته شود.

اگر چه مقاومت ایران توانست در ادامهٔ فعالیت‌های رادیویی به برنامهٔ تلویزیونی دست پیدا کند اما تلویزیون ماهواره‌یی یک کیفیت نوین در مقایسه با دیگر پلتفرم‌های تبلیغی بود. این ناممکن در اندک زمان با همت و سخت‌کوشی نیروهای فداکار مقاومت ممکن گردید.

ادارهٔ ۲۴ساعته و هفت روز هفتهٔ یک تلویزیون ماهواره‌یی با پوشش قاره‌ای، کاری چندان ساده نیست. عرض‌اندام در برابر غول‌های تبلیغاتی نیاز به نوآوری، تکنیک‌ها و تاکتیک‌های جدید، دستگا‌ه‌های روزآمد، کادرهای آموزش‌دیده و حرفه‌یی و مهم‌تر از همه «پول» دارد. این آخری، بزرگ‌ترین مانعی است که در برابر مقاومت ایران صف‌آرایی کرده است و می‌کند. رسانه‌ها و تلویزیونهای ماهواره‌یی معمولاً از طرف ارگانها، دولتها و... پیشتیبانی می‌شوند. منابع مالی اعلام‌شده یا ناشدهٔ آنها اگر یک روز نیز قطع شود، قادر به ادامهٔ حیات نخواهند بود. کادرهایشان از حقوق و مزایای هنگفت برخوردار هستند. سیمای آزادی تنها تلویزیون قابل رقابت با تلویزیونهای ماهواره‌یی فارسی‌زبان است که به هیچ دولت و طرف خارجی یا داخلی وابسته نیست.

در جریان قیام۱۴۰۱ علاوه بر نظام ولایت فقیه و رسانه‌های رنگارنگ داخل و خارج کشوری آن، شاهد یک موج عظیم تبلیغاتی بودیم. موجی که می‌خواست با منحرف کردن قیام مردم ایران، بازماندگان سلطنت مدفون در قالب یک آلترناتیو بر سریر قدرت بنشاند و تاریخ معاصر را به‌صورتی تراژیک تکرار نماید. بسیاری از تلویزیونهای فارسی زبان در اتحادی نانوشته این موج عظیم را تمام‌قامت پیشتیبانی می‌کردند. آنها با اعمال بزرگ‌ترین سانسور قرن علیه مقاومت ایران، از انعکاس صدا و تصویر این مقاومت و کانون‌های شورشی خودداری کردند تا واقعیت جامعهٔ ایران و جایگاه آلترناتیو دموکراتیک و دست‌آوردهای آن را به‌گونه‌یی دیگر جلوه دهند. سیمای آزادی یک‌تنه در برابر این موج عظیم تبلیغاتی عرض‌اندام کرد.

این تلویزیون ملی و مستقل در کنار زدن پرده‌های غلیظ مه و صاف‌شدن فضای شبهه‌آلود سیاسی، نقشی بسزا داشت. امروز بیش‌از‌پیش می‌توان فهمید که به‌راستی یک کودتای ارتجاعی – استعماری در کار بود ولی با ایستادگی و رشادت ستودنی فرزندان آزادی به شکست کشانده شد. کارزار درخشان سیمای آزادی، یکی از عوامل مؤثر در تحمیل شکست به اردوگاه ارتجاع و استعمار بود.

راز پایداری و رمز پیشروی سیمای آزادی را می‌توان در سه مؤلفهٔ زیر خلاصه کرد:

۱- حفظ استقلال مالی در هر شرایط و بسامد اوضاع

۲- کوتاه نیامدن از اصول و پرنسیب‌های انقلابی و مبارزاتی به‌خاطر منافع تاکتیکی

۳- پیوند عمیق با جامعهٔ و برخورداری از حمایت و اقبال مردم ایران

همیاری۲۸ با سیمای آزادی بی‌تردید بار دیگر این سه مؤلفه را تراش خواهد داد و درخشش الماس‌گونهٔ آنها را به نمایش خواهد گذاشت.

اگر این تلویزیون ملی، تاکنون فروزان و شرافتمند مانده است، دلیلی جز حمایت مردم ایران ندارد. آینهٔ آن از درخشش خیره‌کنندهٔ یک مقاومت جلا یافته است و می‌یابد.

خبرنگاران این تلویزیون ملی در سراسر ایران و جهان، ایرانیان آزاده‌ای هستند که خبرگیری و خبردهی به سیما را بخشی از مبارزه بی‌امان خود با فاشیسم و دیکتاتوری می‌دانند و به آن افتخار می‌کنند.

بی‌گمان با این پشتیبانی بی‌بدیل است که سیمای آزادی می‌تواند تا روز بزرگ فتح تهران و رژهٔ قیام‌آفرینان در میدان آزادی، هم‌چنان فروزان باقی بماند و آرزوهای زیبای آزادیخواهان را در امواج رنگین‌کمانی خود منعکس نماید.

سلام لطفا شبکه های ارتباط مستقیم سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران را فالو کنید   👇 توییتر  @ertebatm2013

      https://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/

تلگرام    https://telegram.me/Ertebat_M  

یوتوبhttps://www.youtube.com/user/ertebatm

وبلاگhttps://ertebatmostaghim.blogspot.com/

  https://twitter.com/ertebatm2013

۱۴۰۲ دی ۱۲, سه‌شنبه

گلریزان همیاری۲۸ ـ چگونه این بحث استقلال مالی شروع شد؟ مهدی ابریشمچی ـ ۱۰دی۱۴۰۲

با تبریک سال میلادی به همه آزایخواهان ایران و جهان.برای آزادی رسانه‌ها توسط سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران که صدای مردم ایران است و حقایق اخبار را علیه سانسور دیکتاتوری مذهبی ایران به سراسر جهان میرساند. از شما   درخواست همبستگی و همیاری در کمک مالی برای ادامه مسیر تا آزادی ایران داریم.

برای رساندن کمکهای مالی از طریق پی‌پال، کارت اعتباری و کارت بانکی (دبیت) به «سیمای آزادی» به‌آدرس  bit.ly/support-simayazadi مراجعه کنید لطفا میزان کمک را برایمان بنویسید با آرزوی بهترین‌ها

ارسال کمک مالی با رمزارز - ارزهای دیجیتال http://bit.ly/crypto-sima





گلریزان همیاری۲۸ ـ چگونه بحث استقلال مالی شروع شد؟

گفتگو با مهدی ابریشمچی

مجری: چگونه بحث استقلال مالی سازمان مجاهدین شروع شد؟ اصلاً چطوری مسائل مالی آن جمع کوچک حل می‌شد و بعد این سازمان بزرگ هم‌چنان حل می‌شود؟

مهدی ابریشمچی: الآن که شما سؤال کردید، من بلافاصله در تاریخچه سازمان، به عقب برگشتم. برگشتم به آن آپارتمان بنیانگذاران‌مان که آنجا آغاز کار سازمان بود. از همان‌جا که سازمان می‌خواست روی پای خودش بماند، روی پای خودش استوار باشد؛ چون برای سازمان انقلابی مثل سازمان مجاهدین، از روز اول، اصل «کس نخارد» و اتکای به خود در مبارزه علیه دیکتاتوری سلطنتی، یک اصل پایه و جدی بود. از همان‌جا بنیانگذاران سازمان به قیمت این‌که نصف وقت‌شان را صرف کار و مخارج سازمان بکنند، حنیف کبیر‍‍، سعید‍‍ محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان سازمان را با آنچه که روی پای خودشون در می‌آوردند اداره کردند. بعد گام‌به‌گام که هواداران سازمان افزایش پیدا کردند، مخارج سازمان بر عهدهٔ هواداران سازمان قرار گرفت؛ مثل همین هموطنان عزیز که الآن هستند، همین اشرف‌نشانها و همهٔ کسانی که کمک مالی در اختیار سازمان قرار داده‌اند.

ما نسل مصدق هستیم. بنابراین استقلال، جزو پایه‌های کار این سازمان بوده است. مهم این بود که چطوری بتوانیم این امر را در جریان عمل با برآمدن از پس تمام وظایف و کارها و مسئولیتهایی که سازمان مجاهدین به عهده داشت، پیاده بکنیم. این کار گام‌به‌گام جلو آمد. من اگر به عقب برگردم، یاد اولین جلسه بعد از سرنگونی رژیم شاه می‌افتم. ما در ساختمان بنیاد علوی بودیم. آنجا قرار شد برای سازمان کمک مالی جمع‌آوری شود؛ مخارج انتخابات و غیره و ذالک بود. برادر قهرمان شهیدمان فرمانده محمد ضابطی ــ که خدا او را رحمت کند ــ مسؤل بخش اجتماعی بود. او موظف شد این امر را انجام دهد. من کاملاً یادم هست که محمد اولین کمک مالی را که جمع‌آوری کرده بود، آورد ریخت روی میزی که جلوی اعضای مرکزیت سازمان از جمله برادر مسعود بود. پول‌هایی از سکه‌های بسیار کوچک تا میزان درشت‌تر بود. البته آن موقع یک تومان و دو تومان، واقعاً پول بود. مثل الآن نبود که به شر این آخوندهایی که در مملکتمان حاکم شدن، هزار تومان هم پولی به‌حساب نیاید.

این مسیر را ما گام‌به‌گام به جلو برداشتیم و پیش آمدیم. بعد که سازمان و هوادارانش گسترش پیدا کردند، این امر به‌صورت سیستماتیک درآمد. فقط یک مسأله مطرح بود و آن این‌که برای ما استقلال مالی به‌مثابه یک پایه و عنصر و یک اصل اساسی خدشه‌ناپذیر شد.

امروز راجع به سیمای آزادی گفته می‌شود تنها تلویزیونی است که مخارجش را مردم می‌دهند. من فکر می‌کنم این یک مبنا است. الآن داشتم برنامهٔ زیبای قبل از این قسمت را می‌دیدم. یکی از هواداران که در همیاری شرکت کرده بود، گفت: «من این پول را برای حفظ استقلال مالی سازمان کمک می‌کنم و می‌دانم این مبنای استقلال سیاسی است؛ چون پول پشت سر خودش می‌تواند استقلال را نفی کند».

بنابراین سازمان ما به یمن این اصلش و به یمن این پایه‌گذاری که به مسیر آن اشاره کردم، کارش را شروع کرد. الآن همیاران شما همکاران بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. او خودش یک روزی کار می‌کرد و مخارج سازمان را می‌داد.

من به همهٔ همیاران درود می‌فرستم. توصیه می‌کنم از فرصتی که پیش رو داریم برای حداکثر تلاش در راستای همیاری استفاده کنند. فراموش نکنیم که در قرآن کریم می‌گوید: «یجاهدون به اموالهم و انفسهم». جهاد به مال و جهاد به جان را پشت سر هم قرار می‌دهد.سلام لطفا شبکه های ارتباط مستقیم سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران را فالو کنید   👇 

توییتر  @ertebatm2013

      https://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/

تلگرام    https://telegram.me/Ertebat_M  

یوتوبhttps://www.youtube.com/user/ertebatm

وبلاگhttps://ertebatmostaghim.blogspot.com/

  https://twitter.com/ertebatm2013

۱۴۰۲ دی ۴, دوشنبه

گلریزان ۲۸ همیاری با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران

 


گلریزان ۲۸
همیاری با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران


گلریزان ۲۸

همیاری با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران

روابط عمومی سیمای آزادی- تلویزیون ملی ایران، برگزاری بیست و هشتمین برنامهٔ همیاری ملی با سیمای آزادی در روزهای جمعه و شنبه و یکشنبه ۲۲ و۲۳ و ۲۴ دیماه ۱۴۰۲ برابر با ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ ژانویه ۲۰۲۴ را به اطلاع هموطنان و همیاران گرامی می‌رساند.

گلریزان حمایت از سیمای آزادی، در شرایطی برگزار می‌شود که فاشیسم دینی حاکم بر ایران با جنگ‌افروزی و با موج اعدامها و سرکوب و خفقان و پمپاژ دروغ و شیطان‌سازی، در تلاش است تا در مقابل قیام و انقلاب دموکراتیک مردم ایران سد ببندد و هر گونه صدای آزادیخواهی را در گلوها خفه کند.

همیاری ملی با سیمای آزادی رو در روی سانسور و خفقان آخوندی، یاری رساندن به صدای آزادیخواهی مردم ایران و انعکاس صدای قهرمانان کانون‌های شورشی است که سلسله عملیات شب‌شکن آنها در پاسخ به اعدام‌های وحشیانه و قضاییه جلادان، جو خفقان را درهم می‌کوبد. سیمای آزادی تنها کانالی است که کانون‌های شورشی را بازتاب می‌دهد و رشیدترین فرزندان مردم ایران را سانسور نمی‌کند

گلریزان همیاری، حمایت از صدای مردم به جان آمده از سیاست‌های ضدمردمی فاشیسم مذهبی حاکم و حمایت از صدای مقاومت سازمان‌یافته و یگانه جایگزین دموکراتیک و مستقل در برابر آلترناتیوسازیهای وابسته و ارتجاعی و استعماری است.

سیمای آزادی اولین تلویزیون ماهواره‌یی سراسری فارسی‌زبان ۲۴ساعته و مستقل است که بدون تکیه به هیچ قدرت و دولتی، تمام توان خود را از حمایتهای همیاران و هموطنان آزادیخواه و مشتاق آزادی و استقلال وطن کسب می‌کند؛ یارانی سرشار از عزم پایداری و همیارانی پاکباز و از خود گذشته که از شهرهای سراسر ایران و از اقصی نقاط جهان به حمایت از تلویزیون ملی ایران می‌شتابند تا از صدای سرکوب‌شدگان و جنبشی حمایت کنند که با رود خروشان خون شهیدان، ۵۹سال است برای آزادی و انقلاب دموکراتیک ایران و در خدمت توده‌های محروم آزمایش پس داده است.

سیمای آزادی خط و سیاست هیچ دولت و قدرتی جز مردم ایران را پیش نمی‌برد و تمام مخارج و هزینه‌های آن توسط هموطنان و همیاران و شورشگران برای آزادی تأمین می‌شود.

رسانه‌یی که در برابر سانسور و سیاست‌های ارتجاعی و استعماری، خبرهای واقعی از تحولات داخلی و بین‌المللی در ارتباط با سرنوشت ایران و ایرانی را بازتاب می‌دهد و تصویرگر فعالیت‌های انقلابی قهرمانان کانون‌های شورشی، قیام جوانان شورشگر و نبرد بزرگ مردم ایران در راه آزادی است.

هموطنان عزیز، همیاران سیمای آزادی،

امیدواریم با کمکهای تک‌تک شما، بیست و هشتمین همیاری ملی با سیمای آزادی در روزهای۲۲، ۲۳ و ۲۴ دیماه، به کارزار درخشان دیگری از همبستگی ملی برای پیروزی و رساندن فریادهای حق‌طلبانه مردم و شورشگران برای آزادی میهن‌مان، ارتقا پیدا کند.

همیاری ملی با سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران

روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه۲۲، ۲۳ و ۲۴ دیماه ۱۴۰۲

برابر با ۱۲ و۱۳ و۱۴ ژانویه ۲۰۲۴

سلام لطفا شبکه های ارتباط مستقیم سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران را فالو کنید   👇 

توییتر  @ertebatm2013

      https://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/

تلگرام    https://telegram.me/Ertebat_M  

یوتوبhttps://www.youtube.com/user/ertebatm

وبلاگhttps://ertebatmostaghim.blogspot.com/

  https://twitter.com/ertebatm2013

۱۴۰۲ آذر ۱۶, پنجشنبه

مسعود رجوی - قیام ۱۶ آذر جهش در انقلاب دموکراتیک مردم ایران

 

مسعود رجوی - رهبر مقاومت ایران


۱۶آذر۸۸-قیام,

مسعود رجوی - قیام ۱۶ آذر جهش در انقلاب دموکراتیک مردم ایران

امروز دانشجویان انقلابی قفل ۳۰ساله ولایت سیاه بر دانشگاه را درهم شکستند. در را از جاکندند و در خیابانها جاری شدند. هم‌چون گدازه‌های آتشفشان. این چنین از جرقه‌های شانزده آذر، حریق برخاست و قبای مندرس حاکمیت ارتجاعی را فرا گرفت.
این صدای رسای ملت ایران است که اکنون عالمگیر شده است: «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه».

تصاویر منحوس خمینی و خامنه‌ای و احمدی‌نژاد را به آتش کشیدند یا پاره و لگد مال کردند و به زباله‌دان ریختند و گفتند: «برادر رفتگر، محمودو بردار ببر».
آرم خرچنگ نشانی را که خمینی تحت نام اسلام به پرچم ایران تحمیل کرده بود، زدودند و در مورد پرچم ضرار (به سیاق مسجد ضرار) گفتند: «پرچم خرچنگ نمی‌خوایم، رهبر الدنگ نمی‌خوایم».
چکیده و کارنامه و فرجام رژیم ولایت‌فقیه از نظر مردم ایران به بهترین صورت در این شعار فراگیر خلاصه شد:
«تجاوز، جنایت، مرگ بر این ولایت»
این نقطه عطفی در تاریخچه شش ماهه قیام بود که از تعمیق انقلاب دموکراتیک و جهش به‌جانب ارتش بزرگ آزادی مردم ایران خبر می‌دهد. همان راهی که مقاومت ایران و مجاهدان اشرف، بیش از 28سال است آن را کوبیده و درنوردیده‌اند. اکنون چشم‌انداز آن هم بسیار روشن است: «دیکتاتور بدونه، به‌زودی سرنگونه».
دیگر شعبده جایی ندارد و سخن از انتخابات قلابی در چارچوب یک رژیم سراپا نامشروع در میان نیست. انتخابات در سلطنت مطلقه فقیه هیچ‌گاه چیزی جز یک کاریکاتور و یک نمایش فیلتر شده از سوی شورای نگهبان ارتجاع بیشتر نبوده است. اکنون شعار اینست: «جنتی لعنتی، تو دشمن ملتی».

آری، مردم و دانشجویان انقلابی، در همه جا اصل نظام را نشانه رفتند.
رادیکالیسم و سرسختی همراه با ایستادگی اشرف‌نشان، خصلت ویژه قیام 16آذر است.
من گزارشهای خلاصه شده قیام را از 33شهر خواندم. در همه جا همین ویژگی موج می‌زند: تهران، تبریز، مشهد، رشت، اصفهان، شیراز، بندرعباس، اهواز، کرمان، یزد، زاهدان، ارومیه، کرمانشاه، سنندج، همدان، اراک، قزوین، زنجان، سمنان، شاهرود، دزفول، مراغه، مریوان، سقز، شهرکرد، بروجرد، یاسوج، ایلام، بابل، کرج، رودهن، نجف‌آبادوخرم‌آباد.

رمز پیروزی قیام کیفی و عظیم 16آذر، در همین سرسختی و استواری و ریشه‌داری درخت تناور قیام رهایی‌بخش بود. هرچند که از روزها و مناسبتهای اعلام شده رژیم مثل روز دجالانه قدس یا روز به اصطلاح استکبار ستیزی نبود، هرچند هیچ مجوز رسمی برای هیچ جریانی در کار نبود، و هرچند که قیام، این بار می‌باید براساس «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من» صرفاً با اتکا به خود و بر روی پای خود حرکت می‌کرد، اما نتیجه بسا بیشتر و بالاتر بود. فراتر از همه آماده سازیها و ترفندها و تشبثات ولی‌فقیه ارتجاع و قوای سرکوبگرش.
شگفتا که ارتجاع حاکم بی‌پرده و بی‌تعارف، همه وسایل و تجهیزات ارتباطی را که می‌توانست از کار انداخت، مدارس را تعطیل، دانشجویان را محبوس و خبرنگاران را هم چند روز از دفاترشان ممنوع الخروج و «گزارش ممنوع» کرد. مزدوران و سگهای زنجیری نظام را هم برای تاخت و تاز و تیغ‌کشی به دانشگاهها فرستاد. اما دانشجویان مجاهد و مبارز غلبه کردند. آنها در همه جا خروشیدند که:
«بسیجی برو گمشو، امروز غذا نمی‌دن»
«بسیجی دروغگو، کارت دانشجوییت کو؟»
«چی شده چی شده، بسیجی وحشی شده».
«دانشجویان پیشتاز عزم جزم کرده بودند که نترسند و فاشیسم دینی را برجای خود متوقف و میخکوب کنند:
ما همه با هم هستیم، دانشجوی نترسیم»
«این دولت فاشیسـته، یک جا باید بایسته»
16آذر به‌راستی اعلام جنگ آشکار مردم ایران با دیکتاتوری عمامه پیچ شاخ شکسته بود و بر ارکان آن لرزه انداخت.
«ایران جنگه، خاموشی ننگه»
«دانشجو می‌رزمد، دیکتاتور می‌لرزد»
بار دیگر ثابت شد که طلسم هیولای ولایت به‌نحوی التیام ناپذیر درهم شکسته است. ثابت شد که قیام سر بازایستادن ندارد. ثابت شد که ترفندها و انواع فریب و دجالیت دیگر اثر ندارد. آن‌قدر که رفسنجانی هشدار داد که «جامعه‌ای که سه چهار میلیون دانشجو دارد را نمی‌شود با فریب اداره کرد».

وحشیگری و خشونت با زنان دلیر و مقاوم برای خارج کردن آنان از میدان نبرد اثر معکوس داشته است. آن‌قدر که رفسنجانی «با اشاره به حضور چشمگیر زنان در دانشگاهها گفت: در تجمعها و تظاهرات نمی‌شود با خشونت با زنان برخوردکرد و ترس من این است که این تجمعها به جمع خانمها هم سرایت کند».
هم‌چنین ثابت شد که دامنه و عمق پیدا کردن قیام، فراتر از آن است که گاز اشک‌آور و گاز فلفل و باتون و شلیک هوایی مؤثر باشد. به‌عکس، حالا دیگر تعرّض و تهاجم، دانشجویان انقلابی و توده مردم را برمی‌انگیزد. در بسیاری نقاط مردم با بسیجیان و نیروهای سرکوبگر انتظامی و مزدوران اطلاعات و حراست درگیر می‌شوند و آنها را گوشمالی می‌دهند و خودروهای آنها را به آتش می‌کشند. مخصوصاً وقتی که دختران و خواهرانمان مورد اهانت و تعدّی قرار می‌گیرند، مردم بی‌محابا بجانب مزدوران هجوم می‌برند. جوانان غیور سنگ و چوب برمی‌دارند و به مقابله با مزدوران می‌شتابند.

هم‌چنانکه در پیام مریم شنیدیم به‌راستی که «زنان و دختران شجاع به‌صورت گسترده در قیام شرکت کردند و در بسیاری ازصحنه‌ها پیشتاز و راهگشا بودند».
به هسته‌ها و نیروهای انقلاب دموکراتیک تأکید می‌کنم که هیچ‌گونه زبان درازی و دست درازی مزدوران و عوامل ارتجاع به نوامیس ملّت و مقاومت مردم ایران در هیچ‌کجا، به‌لحاظ اخلاقی و فرهنگی و مبارزاتی و آرمانی قابل قبول و قابل تحمل نیست و با تمام قوا باید با آن مقابله کرد.
خوشا که هم‌چون روزگار انقلاب ضدسلطنتی و انقلاب مشروطه و قیام تبریز، این بار هم در جریان انقلاب دموکراتیک، همیاری و روحیه همبستگی ملی پیوسته افزایش می‌یابد. انقلاب، درخودرفتگی و از خود بیگانگی را که مستقیماً ناشی از رخوت و تیرگی حاکمیت آخوندیست، می‌زداید. رشته‌ها و عواطف انسانی را مستحکم و بیدار می‌کند. قلبها و رابطه‌های اجتماعی را پاکیزه و با یکدیگر شفاف و مهربان می‌سازد. گذشت و تحمل را در روابط فیما‌بین، بالا می‌برد و ما را هم‌چون تن واحد در رنج‌ها و شادیهایمان، سهیم و شریک یکدیگر می‌کند. «بنی آدم اعضای یک پیکرند».
معاون وزارت علوم آخوندها امروز ادعا کرد: «تجمعات سالهای گذشته دانشگاه تهران که در آستانه‌ی 16آذر برگزار می‌شد از خاک عراق (یعنی از اشرف) رهبری می‌شد. سپاه پاسداران و اطلاعات آخوندها هم در این ایام آن‌قدر هوا را پس دیده است که برخلاف تبلیغات همیشگی مبنی بر نیست و نابود شدن مجاهدین، هر روز سرنخ تازه‌ای از ارتباط قیام دانشجویان و رهبران جنبش دانشجویی با مجاهدین عرضه می‌کند.

خبرگزاری پاسداران امروز از «ارسال پیامکهای دروغ سبز در آستانه 16آذر از سیستم‌های منافقین» خبر داد و افزود: «از سوی دیگر قابل توجه است در نقاط غربی کشور نیز که این سیستم ارسال پیامک پیش از این در اختیار پادگان اشرف بوده است به‌تازگی در حال ارسال این پیامکها که در جهت خواسته‌های سران جریان موسوم به سبز است، عمل می‌کند».
یک کشف مضحک دیگر از سوی سپاه پاسداران و اطلاعات تازه تاسیس آن این است که «عناصر ضدانقلاب… با برنامه‌ریزی خطرناکی برای روز 16آذر امسال، نوعی ’آمپول سمی ’ را به کشور وارد کرده‌اند تا با کشته‌سازی از میان گروه حامی مهندس موسوی یک سناریو جدید را آغاز کنند. این آمپولها طوری ساخته شده که به‌محض تزریق به بدن، آسیب جدی از فلج اندام گرفته تا حد مرگ به فرد هدف وارد کند».
کیهان ولی‌فقیه هم تحت عنوان «نقشه راه عملیاتی اعلام شده از سوی شبکه برانداز» نوشت: «در دستورالعملهای گروههای مسلح خارج از کشور، برای روز 16آذر از دانشجویان و جریانهای هوادار این گروهکها خواسته شده است تا از روزهای قبل به تحصن و اعتراضهای صنفی پرداخته شده و جو دانشگاهها با صدور بیانیه‌های متعدد ملتهب گردد… . هم‌چنین آنان به هواداران خویش توصیه‌های مؤکدی مبنی بر بیرون کشیدن اعتراضها از سطح دانشگاهها به خیابانها، حمله به تجمعات نیروهای ارزشی در دانشگاهها، توزیع تصاویر جعلی موسوم به کشته شدگان حوادث اخیر، توهین به مقامهای عالیرتبه نظام، تهیه کوکتل‌مولوتف و رادیکال کردن فضای عمومی دانشگاهها داشته‌اند. در این بین، بر ظرفیتهای دانشگاه آزاد برای تداوم خط آشوب تأکید ویژه‌یی صورت گرفته است».

-در همین اثناء قائم‌مقام رادیو تلویزیون رژیم هم اقرار کرد که «مردم دو برابر سال گذشته به ماهواره روی آورده‌اند» و «با اشاره به اینکه 40درصد مردم به ماهواره روی آورده‌اند گفت: روند گسترش ماهواره در جامعه بسیار نگران کننده است» او خاطرنشان کرد که انواع شبکه‌های تلویزیونی «و سیمای آزادی که مربوط به فعالیت منافقان است از جمله رسانه‌هایی هستند که متأسفانه به بیشتر خانه‌های ایرانی نفوذ کرده و بعضا دچار فروپاشی خانواده‌ها می‌شوند» (23آبان 88).

ترس و وحشت سپاه و اطلاعات آخوندها از مجاهدین و جوانان و دانشجویان اشرف‌نشان و خط مشی شناخته شده و اعلام شده آنان برای سرنگونی رژیم ولایت و «سلطنت مطلقه فقیه» و نیل به آزادی و حاکمیت مردم ایران، تعجبی بر نمی‌انگیزد. آن‌قدر که حافظه دروغگویان مختل شده و فراموش کرده‌اند که تا دیروز در جریان محاکمات و اعترافهای ساختگی در دادگاه 100نفره، به صراحت ادعا می‌کردند که «در آشوبهای اخیر، اتاق هدایت عملیات (مجاهدین) در انگلستان، اغتشاشات را طراحی و ساماندهی می‌کند».

در 30خرداد گذشته، سرکرده نیروی انتظامی در تهران (همان لومپن پاسدار اردوگاه مرگ کهریزک به نام رادان) به صحنه آمد و در تلویزیون به تشریح همین «سازماندهیهای خط تخریب» پرداخت و آمار مبسوطی در مورد «700 مورد تخریب و آتش سوزی در اماکن»، «بالغ بر 200 موردتخریب و آتش سوزی در بانکها»، «بیش از 300مورد تخریب و آتش سوزی در اموال عمومی» و «200 مورد خسارت کلی و جزیی» به خودروهای حکومتی را ارائه داد. سپس افرادی را تحت عنوان اعضای «سازمان تروریستی منافقین» به صحنه آوردند تا درباره «گذراندن دوره‌های خرابکاری و اغتشاشگری» در اشرف برای «انجام عملیات تروریستی در داخل ایران» و «جنگ مسلحانه» و «بهم زدن خیابانها و به آتش کشیدنها» داستان سرایی کنند و سرانجام نتیجه بگیرند که «اتاق عملیات در انگلستان اغتشاشات را طراحی و ساماندهی می‌کند» !
اگر روایتهای مجعول اطلاعات و سپاه پاسداران ولی‌فقیه ارتجاع را باور کنیم، قاتل ندا، شهید ملی قیام مردم ایران هم در انگلستان است و دژخیمان رژیم بی‌جهت مورد افترا و تهمت واقع شده‌اند!

چه کسی نمی‌داند که شاه و شیخ بنابر اعتیاد همیشگی سیاسی، تا روز سرنگونی قیام مردم ایران و مقاومت فرزندان رشید این میهن را به خارجی و خارج از مرزهای ایران نسبت داده‌اند. اما چنین بهانه‌هایی برای سرکوب مجاهدان اشرف و دانشجویان و جوانان اشرف‌نشان در داخل میهن اشغال شده، دیگر اثر ندارد و به‌شدت رنگ باخته است.
یزید هم به امام حسین، نسبت «خارجی» می‌داد. 29سال پیش خمینی در سال 1359 تظاهرات امجدیه و اعتراض ما به چماقداری را به آمریکا نسبت می‌داد و می‌گفت: «‌مسأله، آمریکاست. مسأله این است که (می‌خواهند) آمریکا بیاید این‌جا و مقدرات کشور ما را به‌دست بگیرد».
خمینی کودتای سیاه ارتجاعی خود علیه دانشگاهها را هم با وقاحت و دجالیتی فوق تصور، کاری ضداستعماری جلوه می‌داد و در 4تیر 1359 در موضع‌گیری بغایت کین توزانه خود علیه مجاهدین گفت: «می‌خواستند که دانشگاههایی که در خدمت استعمار بود و جزء مهمات این مملکت است که باید دانشگاهش اصلاح بشود، همین که طرح اصلاح دانشگاه شد، سنگربندی شد در دانشگاه که نگذارند این کار بشود».

واقعیت، هم‌چنان‌که در 30سال گذشته بارها تکرار کرده‌ایم، این بود که خمینی در همان سال اول، حق حاکمیت مردم را بالا کشید. ‌خبرگان ارتجاع را به‌جای مجلس مؤسسان تحمیل کرد و از طریق آن ولایت‌فقیه را رسمیت داد و لباس قانون پوشاند. خمینی به‌صراحت می‌گفت اگر تمام ملت هم رأی و نظری بدهند که بر‌خلاف حرف او باشد، مخالفت می‌کند و حرف او باید به‌کرسی بنشیند. درباره ولایت و سلطنت مطلقه فقیه، خمینی نوشت «حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی که خود با مردم بسته است را یک جانبه لغو کند». آذری قمی (دادستان ارتجاع در تهران و مؤسس روزنامه رسالت) در تشریح این ولایت مطلقه نوشت: «ولایت‌فقیه ولایتی است مطلقه… ‌ولایت بر‌دنیاست و آن‌چه در دنیاست اعم از موجودات زمینی و آسمانی و جمادات و نباتات و آن‌چه که به‌نحوی به‌زندگی جمعی و انفرادی انسانها ارتباط دارد».
از آن‌جا که چنین رژیمی هیچ حقی برای مردم ایران قائل نبوده و نیست، به‌شدت نیازمند نسبت دادن هر حرکت و هر مخالفتی به «خارجی» واستعمار و «استکبار» است. نعره‌های گوش خراش «مرگ بر ضد ولایت‌فقیه» به‌همین خاطر ادامه دارد. در مقابل، شعار مردم و مقاومت ایران و قیامی که در 16آذر از دانشگاه شعله‌ور شد این است که: «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» - «زنده باد آزادی وحاکمیت مردم ایران».

از این‌جا می‌توان علت تعارض آشتی‌ناپذیر و ماهوی دیکتاتوری جهل و جنایت را با علم و دانش و با دانشجو و دانشگاه، به‌روشنی دریافت.
-خمینی در سال 1358 پس از آن‌که نخستین انتخابات ریاست جمهوری و نخستین انتخابات مجلس شورای ملی را با تغییر نام غیرقانونی آن به «مجلس شورای اسلامی» براساس اصل ولایت‌فقیه» شکل داد، تنها سنگری را که در مقابل خود تسخیر ناشده می‌دید، دانشگاه بود.
-در 9فروردین 1359 لوموند کلاسهای تبیین جهان در دانشگاه صنعتی شریف را گزارش کرد که هر جمعه بعدازظهر در آن ده‌هزار نفر با کارت شرکت می‌کردند و متعاقبا درسهای فلسفه تطبیقی در این کلاسها، به‌صورت کتابهای جیبی در صدهاهزار نسخه به‌فروش می‌رسید و نوارهای ویدئویی آن را هم حدود یک صدهزار دانشجو در 35شهر بزرگ ایران می‌دیدند. لوموند نوشت مجاهدین به‌صورت یک حزب مردمی یکی از متشکل‌ترین سازمانهای ایران هستند و اگر خمینی نامزدی کاندیدای آنها را در انتخابات ریاست جمهوری با فتوا منتفی نمی‌کرد «به گفته شخصیتهای متفاوت» آنها میلیونها رأی را به خود اختصاص می‌دادند و از حمایت اقلیتهای قومی و مذهبی و هم‌چنین از حمایت قسمت مهمی از زنان و جوانان کشور که قیمومیت روحانیت ارتجاعی را نمی‌خواستند، برخوردار بودند.

- خمینی از اواخر فروردین و در اردیبهشت سال 1359 دانشگاهها و مدارس عالی را به‌خاک و خون کشید و تعطیل کرد و اسم آن‌ کودتای سیاه ضدفرهنگی را «انقلاب فرهنگی» گذاشت!
-خمینی در روز اول اردیبهشت گفت: «ما از حصر اقتصادی نمی‌ترسیم، ما از دخالت نظامی نمی‌ترسیم‌ . ‌ما از دانشگاه استعماری می‌ترسیم». «دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است… دانشگاههای ما برای ملت ما مفید نیست. من آن تصمیمی را که شورای انقلاب و رئیس‌جمهور گرفته‌اند راجع به تصفیه دانشگاه… ، پشتیبانی می‌کنم»
- باندهای فاشیستی در روز اول اردیبهشت در اطلاعیه‌های خود به دستور خمینی، اعلام کردند: «اصیل‌ترین پایگاه فرهنگی امپریالیسم آمریکا، دانشگاه است و تا زمانی که این پایگاه در‌هم کوبیده نشود، نمی‌توان به عدم حضور آمریکا در درون ایران مطمئن بود. لذا با تمامی توان سعی در انهدام این پایگاه داخلی شیطان بزرگ خواهیم کرد».
-خمینی سپس در23خرداد 59، به‌زبان اشهدش اقرار کرد که «دانشگاه در قبضه منافقین بود» و افزود «هر‌چه بر‌سر بشر می‌آید ازعلم می‌آید. علم بدون تهذیب».
-در 27آذر59 در بیرون ریختن ماهیت فوق ارتجاعی خود، گام شگفت‌انگیز دیگری برداشت و گفت: «تمام این مصیبتهایی که برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است. ریشه‌اش از این تخصصهای دانشگاهی بوده است. و این همه ابزار فنای انسان و این همه پیشرفتهایی که به خیال خودشان در ابزار جنگی دارند اساسش از دانشمندانی بوده که از دانشگاهها بیرون آمده‌اند. دانشگاهی که در کنار او اخلاق نبوده است. در کنار او تهذیب نبوده است… … دنیا را دانشگاه به فساد کشانده و دنیا را دانشگاه می‌تواند اصلاح کند». (دیدار با اعضای دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه - 27آذر 1359)

-دو سال بعد، درپاییز سال 61، خمینی باز هم نسبت به نفوذ مجاهدین در دانشگاهها هشدار می‌داد ومی‌گفت:
«انجمنهای اسلامی باید توجه کنند که در بین این انجمنها از این منحرفین نفوذ نکنند. شما مطمئن باشید که این منحرفین و منافقین و آنهایی که دستشان از این کشور کوتاه شده است با هر حیله بی که شده است می‌خواهند در همه جای کشورخصوصا در دانشگاه که مرکز علم و مرکز همه جهات کمالی انسانی است می‌خواهند نفوذ کنند».

-حتی 5سال بعد از کودتای سیاه فرهنگی و قلع و قمع دانشجویان و استادان دانشگاه، خمینی در 27فروردین 1364 باز هم از وضعیت دانشگاهها نالان بود و می‌گفت: «همه دردهای ایران از دانشگاهها شروع شده است. دانشگاه تلخیهایی داشت که به این زودی رفع نمی‌شود… . دانشگاهی که تمام گرفتاریهای ما منشأش در آن بود»
- خمینی حتی در وصیت خود نوشت: «در نیم‌ قرن‌ اخیر آنچه‌ به‌ ایران‌ و اسلام‌ ضربه‌ مهلک‌ زده‌ است‌ قسمت‌ عمده‌اش‌ از دانشگاهها بوده‌ است‌ ».
به‌راستی که ابعاد خصومت و کین توزی سلطنت مطلقه ولایت با دانش و دانشگاه حیرت انگیز است.
جالب است بدانید که این خمینی همان است که «در پیامی به زائران مکه در19بهمن49 با اشاره به رژیم شاه گفته بود: «با بهانه‌های بی‌اساس به دانشگاهها حمله می‌کنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و سربازخانه می‌کشانند. حوادث اخیر دانشگاههای ایران و یورش وحشیانه و بی‌رحمانه دستگاه جبّار به دانشجویان سخت ما را متأسف ساخت. این روش غیرانسانی، نمونه دیگری از نقشه‌های استعمارگران برای سرکوبی دانشگاهها و دانشجویان می‌باشد. من این اعمال چنگیزی و قرون‌وسطایی را شدیداً تقبیح می‌کنم و اطمینان دارم که دانشجویان غیور وطن‌خواه هرگز عقب‌نشینی نکرده و تسلیم نخواهند شد»،
خمینی، با ورود به ایران و دردست گرفتن قدرت، از آن‌جایی که نتوانست در یک سال اول انقلاب از طریق آرای دانشگاهیان، مقدّرات دانشگاهها را به دست گیرد و عمالش در دانشگاهها در اقلیت محض قرار داشتند با توطئه‌یی علیه آموزش‌عالی و دانشگاهها زیر عنوان به اصطلاح «انقلاب فرهنگی» دانشگاهها را به خاک و خون کشید. دانشگاهیان اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت59 به‌خوبی به یاد دارند. در آن روزها دانشگاه عرصه تاخت و تاز اراذل و اوباش رژیم خمینی قرار گرفته بود تا به قول بنی صدر «رئیس‌جمهور منتخب»، «حاکمیت دولت» را بر این نهاد علمی «متولد کند». این ولادت شوم تا روز دوم اردیبهشت59 از دانشگاهیان و دانشجویان 17کشته و2180 زخمی گرفت تا دانشگاه به دست اوباش رژیم «فتح» شود. آمار کشته‌ها و زخمیها چنین بود: دانشگاههای بابلسر 30زخمی، شیراز210زخمی، تربیت معلم تهران 100زخمی، مشهد 400زخمی و یک کشته، تهران 491زخمی و 3کشته، جندی‌شاپور 700زخمی و 5کشته، سیستان و بلوچستان 50زخمی و یک کشته، گیلان 7 کشته و صدها زخمی» (نقل از کتاب 20سال جنایت علیه مردم ایران- شورای ملی مقاومت ایران، کمیسیون دانشگاهها، کارنامه بیست‌ساله
رژیم در دانشگاهها، دکتر محمد علی شیخی -بهمن 1377
-هدف اعلام شده کودتای سیاه ضدفرهنگی در اردیبهشت 1359 آن‌چنان‌که بعدا در نوارهای صوتی حسن آیت، یک کاندیدای حزب خمینی (حزب جمهوری اسلامی) برای ریاست جمهوری، در29خرداد همان سال توسط مجاهدین فاش شد، دریک کلام تسلط حوزه و ولی‌فقیه ارتجاع بر دانشگاه بود.
- «به‌دنبال غائله «انقلاب فرهنگی» و بسته شدن دانشگاهها و حاکم گردیدن «دانشجویان پیرو خط امام» و «جهاد دانشگاهی»، عده بسیاری از دانشجویان و دانشگاهیان دستگیر، زندانی و برخی از آنان نیز اعدام شدند و بسیاری از استادان و سایر اقشار دانشگاهی اخراج یا مجبور به ترک دانشگاهها گردیدند. رژیم خمینی که نمی‌توانست به تسلط شبه‌نظامیش بر دانشگاهها ادامه دهد، از روی نیاز و برای به‌راه انداختن ماشین سرکوب خویش دانشگاهها را به مدت سه سال بسته نگاه داشت و زمانی که توانست ارگانهای جاسوسی، تفتیش عقاید، سرکوب و به‌کار گیری روشهای گزینش قرون وسطایی را در دانشگاهها و آموزش عالی برقرار کند و آخوندهای حوزه‌های جهل و جنایت را برای دست‌یابی به آرزوی دست‌نیافتنی‌اش یعنی تسلط حوزه بر دانشگاه، در رأس امور آموزش عالی بگمارد، به بازگشاییشان تن‌داد» (همان‌جا).
- نکته جالب توجه دیگر اختصاص دادن چهل درصد سهمیه گزینش دانشجو دردانشگاهها به عوامل بسیج و سپاه پاسداران و دیگر ارگانهای متعلق به رژیم پس از بازگشایی دانشگاهها بود به این منظور «مجلس رژیم ”قانون ایجاد تسهیلات برای ورود رزمندگان به دانشگاهها“ را از تصویب گذراند». بر اساس یکی از تبصره‌های این قانون «5درصد ظرفیت دانشگاهها و موسسات آموزش عالی به فرزندان و همسران شهدا و جانبازان بالای 50 درصد و همسران آزادگان با سنوات چهار سال به بالا اختصاص» یافت. به این ترتیب، دانشگاهها موظّف شدند به‌جای 40درصد، تا 45درصد ظرفیت پذیرش را به این افراد اختصاص دهند (همانجا).
-این‌که در سالهای بعد آخوندها چه بر سر دانشجویان و دانشگاهها و اساتید و هیأتهای علمی و سطح آموزش دانشگاهی آوردند، بحث طولانی و جداگانه‌ای می‌طلبد و آن را به کمیسیون دانشگاههای شورای ملی مقاومت ایران ارجاع می‌دهم و تنها به ذکر چند نکته دیگر از گزارش این کمیسیون اکتفا می‌کنم:
- در29اردیبهشت 1375 یعنی 16سال پس از آن کودتای ضدفرهنگی و آن همه بگیر و ببند و تصفیه و اخراج، خامنه‌ای باز هم می‌گفت: «مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی باید کسانی را که در سمت استاد دانشگاه با مقدسات نظام اسلامی مبارزه می‌کنند، کنار بگذارند». وی «وجود دفاتر نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاهها را برای رشد و تعالی آموزش عالی ضروری خواند» و تأکید کرد که «دانشگاه امروز ما اسلامی نیست و باید اسلامی شود» !
-یک ماه بعد در27خرداد 1375 آخوند یزدی، رئیس قوه قضاییه رژیم و معاون «شورای عالی انقلاب فرهنگی» با‌اشاره به سخنان خامنه‌ای اعلام کرد: «اسلامی کردن دانشگاهها باید وسیله‌یی برای حاکمیت هرچه بیشتر اسلام در محیطهای دانشگاهی گردد» (رادیو رژیم، 27خرداد75).
- سپس وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی رژیم اعلام کرد: «به‌جای استادان دانشگاهها که تاکنون به‌دلایلی تحمل می‌شدند، به‌زودی دانشجویان و خانواده‌های کشته‌شدگان جنگ و انقلاب و هم‌چنین معلولان به‌تدریس خواهند پرداخت. از‌این‌پس اعضای هیأت بسیجی در دانشگاهها خدمت خواهند کرد و دیگر نیازی نداریم استادانی را تحمل کنیم که به‌لحاظ اضطراری تاکنون در دانشگاهها کار می‌کردند» (روزنامه رسالت، 4شهریور75).

- با این همه باز هم در13مهر 1377 سرکرده بسیج سپاه پاسداران اعلام می‌کند که «ضروری‌ترین تشکّلها، تشکّل بسیج دانشجو و طلبه است». طرح بسیج دانشجویی مقرر می‌کند «بسیج دانشجویی در کلیه دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به‌منظور جذب، آموزش و سازماندهی دانشجویان و اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور و ایجاد روح همیاری، مسئولیت‌پذیری و آمادگی دفاع همه‌جانبه از دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه‌های گوناگون… و بسط تفکر و فرهنگ بسیجی… . تشکیل می‌گردد» (روزنامه اطلاعات -14مهر73).
-در این اثنا سران رژیم از غارت و چپاول هم دریغ نمی‌کنند. درسال 1376تنها یکی از دانشگاههای غیردولتی از 650هزار دانشجوی ثبت‌نام شده خود 60میلیارد تومان شهریه گرفته است.
به‌روشنی پیداست که تاریخچه دانشگاهها دررژیم ولایت‌فقیه، دور تسلسلی از سرکوب همه جانبه و فراگیر است. کشتن و زدن و گرفتن و بستن و تصفیه و اخراج پایان ناپذیر دانشجویان و استادان و کارکنان و دست‌اندرکاران دانشگاهی و آموزش عالی، یکی پس از دیگری که نزدیک به 30سال است ادامه دارد. بیش از 30سال است که حتی زمین دانشگاه تهران که دانشگاه مادر است، دراشغال جمعه بازار و مزدوران سپاه و اطلاعات و بسیج آخوندی است. به‌راستی سرکوب و فشاری بیش از این قابل تصور نیست.

شگفتی اما دراین است که باز هم صورت مسأله به‌قوت خود باقیست. باز هم دانشجویان دلیر و انقلابی به‌پا می‌خیزند و قفل 30ساله ولایت سیاه بر دانشگاه را درهم می‌شکنند. در را از جامی‌کنند و در خیابانها جاری می‌شوند. هم‌چون سیل خروشان و گدازه‌های آتشفشان. این چنین از جرقه‌های شانزده آذر، حریق برمی‌خیزد و قبای مندرس حاکمیت ارتجاعی را فرا می‌گیرد. صدای رسای ملت ایران عالمگیر می‌شود که: «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه»
گیرم که می‌کشید، گیرم که می‌زنید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید… .
راستی با مهر تابان مقاومت و آزادی مردم ایران چه می‌کنید؟
در مقابل، شعار مردم و مقاومت ایران: «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه - زنده باد آزادی وحاکمیت مردم ایران» چه می‌کنید؟
یریدون لیطفؤوا نور اللّه بأفواههم واللّه متمّ نوره ولو کره الکافرون…
می‌خواهندنور خدا را با دهانهای آلوده خود خاموش کنند و خدا اراده کرده است نور خود را به کمال برساند ولو که مرتجعان حق ستیز را خوش نیاید و از آن کراهت داشته باشند.

درود بر دانشجویان انقلابی و اشرف‌نشان، صدای پرطنین مردم ایران و انقلاب دموکراتیک درقیام 16آذر 1388
هم‌چنانکه رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران گفت: «این صدای پرطنین، صدای انقلاب مردم ایران را، خامنه‌ای مدتهاست که می‌شنود اما از ترس شکنندگی فوق‌العاده حکومت فرتوتش یارای کمترین انعطاف و تغییری در سیاست به بن‌بست رسیده خود ندارد و جز سرکوب فزاینده داخلی و تشدید مداخله در عراق و صدور تروریسم و بنیادگرایی در کشورهای منطقه و ساختن بمب اتمی راهی برای بقای فاشیسم منفور و مطرود مذهبی نمی‌یابد، حال آن که دیوار همین سیاستها هم بر سر رژیمش خراب می‌شود».

هموطنان،
جوانان و دانشجویان انقلابی،
هسته‌ها و نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران،
پیروان پیامبر جاودان آزادی، خون خدا، سیدالشهداء حسین بن علی در ایران اسیر،
آخوندهای عصر جاهلیت و بربریت ولایت، میهن ما را اشغال کرده‌اند، حاکمیت خلق ما را غصب کرده‌اند و آن را به‌سرقت برده‌اند.
درآستانه محرم و عاشورای حسینی، یکبار دیگر می‌خواهم به آنها که شبانه بر فراز بامها علیه آخوندهای حاکم بانگ «الله اکبر» سر می‌دهند، تهنیت بگویم. شما این شعار را که در زمان پیامبر اکرم شعار و حربه انقلاب در برابر ارتجاع بود، پس از سه دهه اسارت از چنگ آخوندهای دین فروش، آزاد کردید، صیقل زدید و دیگر بار علیه ارتجاع و دیکتاتوری به‌کار انداختید… …
از همین حالا برای استفاده از فرصتهای محرم، برای آزاد کردن مساجد و مراسم و گردهماییها از ستم ولی‌فقیه ارتجاع، بت مجسم وحق ستیز زمانه، مظهر کفر وتجاوز و بیداد، مانع اصلی آزادی و حاکمیت و حقوق خلق در زنجیر، طراحی کنید. نباید گذاشت رژیم پلید ولایت‌فقیه مسجد محرم حسینی را درخدمت کفر و ارتجاع و بیداد بگیرد. قیام آفرینان 16آذر بدون شک می‌توانند و باید به این فریضه آرمانی و مردمی و میهنی و انقلابی قیام کنند.

از دود و دم عمله جور و ستم نهراسید. هم‌چون مجاهدان پایدار و پاکباز اشرف دربرابر آزمایشها سینه سپر کنید و به دشمن «بیا، بیا» بگویید. قیمت آزادی را با همه رنجهایش جانانه و با آغوش باز بپذیرید و، به این شایستگی، خدا را مانند قهرمانان پیشتاز اشرف شکر بگذارید. در این‌صورت، پیروزی بی‌گمان از آن شماست.

رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.
16آ @ertebatm2013
      https://www.facebook.com/Ertebat-Mostaghim-1052371034793113/
تلگرام    https://telegram.me/Ertebat_M  
یوتوبhttps://www.youtube.com/user/ertebatm
وبلاگhttps://ertebatmostaghim.blogspot.com/
  https://twitter.com/ertebatm2013ذر 1388